آشنایی با موزه عبرت /مرور گذشته ای تلخ



نويسندگان
جدیدترین مطالب

در حوالی میدان امام خمینی تهران و در امتداد خیابانی به همین نام، جاذبه های بسیاری وجود دارند که گذشته تهران را روایت می کنند. در این میان یکی از متفاوت ترین مقاصدی که در این منطقه وجود دارد، موزه عبرت است؛ جایی که شما را به سفری تلخ در تاریخ کشور می برد و از حال و روز زندانیان سیاسی در زمان پهلوی پرده بر می دارد. در این موزه مجسمه هایی را می بینید که با دقت و ظرافت طراحی شده اند و شکنجه ها و وضعیت زندانیان در آن دوران را به تصویر می کشند.

پیش از آنکه ببینیم در این موزه چه چیزی انتظارمان را می کشد باید دو نکته را در مورد این موزه بدانیم تا فضای آن را بهتر درک کنیم:

موزه عبرت یک زندان موزه است. زندان موزه ها مکان هایی هستند که در گذشته زندان، قلعه، کمپ و محبس هایی چنینی بوده اند و زندانیانی را در خود داشتند. زندان موزه های بسیاری در دنیا هستند که بنا بر سوابق تاریخی و سیاسی کشورها به صورت های متفاوتی شکل می گیرند.

موزه عبرت یک مقصد گردشگری سیاه است. هدف از گردشگری سیاه تفریح و خوش‌گذرانی نیست، بلکه قصدش آشنا کردن مخاطب با آثار وقایع تلخ است و حتا شاید او را غمگین کند؛ چیزی که خواه ناخواه در موزه عبرت برای شما اتفاق می افتد.

تاریخچه

شاید این سوال برای شما هم پیش بیاید که اصلا این موزه از کجا آمد و چرا در این مکان قرار دارد. برای فهمیدن این موضوع باید در تاریخ سفر کنیم و کمی در مورد کاربری های گذشته ساختمان این موزه بیشتر بدانیم.

در ابتدا به سال 1311 می رویم؛ زمانی که کلنگ ساختمان این موزه به عنوان نخستین زندان مدرن ایران به دستور رضاشاه و توسط مهندسان آلمانی بر زمین زده شد. این ساختمان در سال 1316 به عنوان توقیفگاه و بعدها به عنوان زندان موقت شهربانی و اولین زندان اختصاصی زنان مورد بهره برداری قرار گرفت.

اما اصل ماجرای ساختمان موزه در دوران پهلوی دوم رخ داد؛ زمانی که مبارزات انقلابی و گروه‌های متعدد مخالف حکومت شکل گرفتند و رژیم پهلوی را با مشکلاتی جدی مواجه کردند. در همین بین همزمان چهار دستگاه، کار سرکوب مردم را بر عهده گرفتند: ساواک، شهربانی، ضد اطلاعات ارتش و ژاندارمری

اداره کل سوم در ساواک به عنوان مسوول پیگیری و کنترل فعالیت‌های انقلابی در نظر گرفته می شد و وسیع‌ترین بخش اطلاعاتی و عملیاتی ساواک به شمار می رفت. نمایندگی های ساواک در داخل و خارج از کشور باید خواسته‌های اداره کل سوم را برآورده می کردند. برقراری امنیت داخلی به عهده این اداره بود و شاه از آن انتظار امنیت مطلق را داشت.

مشکل زمانی به وجود آمد که عدم هماهنگی نیروهای مختلف نظامی و امنیتی به ویژه ساواک و شهربانی نابه‌سامانی هایی را به بار آورد؛ چرا که هر کدام از این نیروها کمیته‌های جداگانه‌ای برای مبارزه با منتقدین رژیم داشتند و برای خوش خدمتی به دستگاه حاکم تلاش می کردند از هم پیشی بگیرند. وجود اکیپ‌های گشت متعدد ساواک و شهربانی، درگیری و برخورد آنها با یکدیگر در سطح شهر را به بار آورد. مثلا ماموران شهربانی دنبال فردی بودند که ساواک او را دستگیر کرده بود و یا برعکس، ساواک به سراغ کسی می رفت که قبلا توسط شهربانی بازداشت شده بود.

برای حل این مشکل مدتی شخصی را در کمیته شهربانی به عنوان نماینده ساواک مستقر کردند ولی باز هم به جهت عدم اعتماد نیروها به یکدیگر و تکرار درگیری بین اکیپ‌های گشتی مربوطه، سران رژیم در صدد متمرکز کردن این فعالیت ها برآمدند. آنها از سیستم اطلاعاتی انگلیس الگوبرداری کردند و با ادغام دو کمیته ساواک مستقر در اوین و کمیته شهربانی، کمیته مشترک ضد خرابکاری را در تاریخ چهارم بهمن ماه 1350 تاسیس کردند. کمیته مشترک در محل اداره اطلاعات شهربانی تشکیل ‌شد و کم کم شعبه هایی را در شهرستان به آن اضافه کردند.

قدرت این تشکیلات در اختیار شهربانی قرارداشت؛ چیزی که برای ساواک سرکوبگر چندان خوشایند نبود. به همین دلیل افرادی به نام های محمدحسن ناصری (عضدی)، ناصر نوذری (رسولی)، رضا عطارپور مجرد (حسین‌زاده)، بهمن فرنژاد (دکتر جوان) و تعدادی از کارمندان ساواک تهران در سال 1351 کمیته اوین را فعال و نسبت به دستگیری و شکنجه زندانیان اقدام کردند. آنها اطلاعات خود را به کمیته مشترک نمی دادند و همین مساله اختلافاتی را به وجود آورد.

ساواک در اوایل سال 1352 طرحی را در مورد تغییر ساختار کمیته مشترک ضد خرابکاری برای شاه ارسال کرد که بر اساس آن رییس کمیته از بین بزرگان ساواک انتخاب می شد. شاه این طرح را تصویب کرد و اعتبارات مالی سنگین آن نیز از بودجه نخست‌وزیری تامین شد.

ارتشبد نصیری طی نامه‌ای بودجه مورد نظر را اینگونه درخواست می کند:

به فرمان مطاع اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر، از تاریخ 52/3/1 ریاست کمیته مشترک ضد خرابکاری ساواک و شهربانی کل کشور به یک نفر از افسران ساواک محول شده است. مستدعی است مقرر فرمایید بودجه مصوب کمیته را در مرکز به قرار ماهانه سه میلیون ریال از تاریخ اول تیرماه و بودجه کمیته‌های شهرستان‌ها را به قرار ماهانه یک میلیون و دویست هزار ریال از تاریخ اول خرداد 1352 در وجه سرتیپ رضا زندی‌پور رئیس کمیته، پرداخت فرمایید.

در ساختار جدید، کارهای اجرایی، تامین و نگهداری زندانی را به شهربانی دادند و اداره کل سوم ساواک حاکم مطلق کمیته مشترک شد. این سرآغازی بود برای سرکوب ها و شکنجه های جدید فعالان سیاسی و ساختمان اولین موزه مدرن ایران جای مناسبی برای زندان کمیته مشترک ضدخرابکاری به نظر می رسید.

اعضای حزب ملل اسلامی بجنوردی، ابوالقاسم سرحدی‌زاده، محمدی، کیوان، محمد میرمحمد صادقی و ابن رضا اولین دسته زندانی‌های سیاسی بودند که به این زندان منتقل شدند.

ساواک مدت ها در این زندان به شکنجه زندانیان سیاسی پرداخت تا اینکه پس از انقلاب اسلامی ایران، تمام این ماجراها به پایان رسید و همه زندانیان آزاد شدند. محل این زندان به عنوان بازداشتگاه توحید مورد استفاده قرار گرفت. چندین سال بعد مسوولان بر آن شدند تا این مکان را به موزه ای تبدیل کنند.

کارشناسان، اسناد و مدارک مکتوب و شفاهی موجود را به کار گرفتند تا به بازسازی فضای آن زمان و به تصویر کشیدن حرکات و جنایات نیروهای ساواک بپردازند. نتیجه کار محققان و هنرمندان چیره دست، موزه ای شد که نسل جوان را کمی با تلخی های گذشته آشنا می کند و زمینه‌های پژوهشی برای اندیشمندان داخلی و خارجی به وجود می آورد.

کار بازسازی و آسیب‌شناسی این مکان با نظر مثبت سازمان میراث فرهنگی کشور، با حضور رییس محترم و معاونان ارشد این سازمان و با اخذ نظرهای دقیق کارشناسی کلید خورد و مخوف‌ترین شکنجه‌گاه تاریخ ایران به موزه عبرت ایران تبدیل شد. محمد خاتمی، ریاست جمهور وقت در تاریخ 8 بهمن ماه 1382 خورشیدی این موزه را افتتاح کرد و در یکی از موزه های متفاوت ایران را به روی مردم گشود. کار بازسازی و ساخت مجسمه ها آن قدر هنرمندانه صورت گرفت که برخی از کارشناسان نمونه های موجود در این موزه را برتر از موزه مادام توسو در لندن می دانند.

معماری خوفناک زندان پهلوی | فرار غیر ممکن!

پیش از آنکه متوجه اشیای به نمایش در آمده در موزه عبرت شوید، معماری این مجموعه شما را به فکر وا می دارد. طراحی و ساخت این زندان را مهندسان آلمانی بر عهده داشتند؛ ساختمانی مدور با راهروهای پیچ در پیچ و اتاق های متعدد که هر مراجعه کننده ای را دچار سردر گمی می کند. پیچیدگی نقشه این زندان آن قدر زیاد است که در زمان عملیاتی بودن در عصر پهلوی دوم، هیچ کس نتوانست از آن بگریزد. قرینه سازی یکی از ویژگی های بارز این ساختمان بوده و چندین لایه حفاظتی را برای آن ایجاد کرده است. شاید جالب باشد که بدانید هنگام مرمت ساختمان برای برپایی موزه عبرت یکی از کارگران حدود 3 ساعت در ساختمان سرگردان شد چون نمی دانست باید کجا برود!

معماری ساختمان زندان به گونه ای است که وقتی کسی در آن فریاد بزند، صدا و انعکاس آن به بیرون نمی رود و کسی متوجه شکنجه های خونین و وحشتناکی که در آن جریان دارد، نمی شود. همین ساختار موجب شد تا سال های سال کسی از حضور این زندان در دل تهران مطلع نشود و جنایتکاران بتوانند به کار خود ادامه دهند. با وجود عدم نفوذ صدا به بیرون از ساختمان، صدای آنها در داخل زندان منعکس می شد و  این موضوع، بدترین شکنجه برای دیگر زندانیان به شمار می آمد.

کلیه راهروها در هر سه طبقه زندان به فضایی دایره ای شکل ختم می شود که از آن با عنوان محوطه اصلی یاد می کنند. این بنا به‌ گونه ای طراحی شده که زمستان های سرد و تابستان های گرم داشته باشد و زندانیان را بیشتر عذاب دهد.

بخش ها و دیدنی های موزه عبرت

پس از آنکه کمی با حال و هوا و نوع معماری این بنا خو گرفتید نوبت به تماشای قسمت های مختلف مجموعه می رسد. حالا فرض کنید که موزه عبرت هنوز هم یک زندان است؛ حالا با هم می بینیم که یک زندانی از لحظه ورود به این زندان با چه چیزهایی مواجه می شده است.

1/ اتاق افسر نگهبان

اتاق افسر نگهبان اولین جایی بود که زندانی به آن وارد می شد. در این مکان کار ثبت اطلاعات شخصی زندانی را انجام می دادند و همه لوازم او را می گرفتند. یک جفت دمپایی و لباس زندان تنها چیزی بود که به زندانی تحویل داده می شد و از اینجا به بعد باید چشمان زندانی بسته می ماند؛ مگر در حمام، دستشویی، سلول و اتاق های شکنجه.

2/ محل نگهداری البسه زندانیان

پس از دریافت البسه زندانیان و کلیه لوازم شخصی آنها، این وسایل را در کیسه ای می ریختند و آن را تحویل افسر نگهبان می دادند. هر زندانی شماره ای داشت که آن را روی کیسه لباس او نیز می نوشتند و سپس آن را در کمد فلزی قرار می دادند.

3/ عکاسخانه

هر زندانی پرونده ای داشت و هر پرونده نیازمند عکس بود. در اتاق عکاسخانه، تابلویی از مشخصات زندانیان را به دست شان می دادند و از آنها عکس می گرفتند تا بتوانند برای شان تشکیل پرونده دهند.

4/ سلول های عمومی و انفرادی

درهای تو در تو و متفاوت چیزیست که در بدو ورود توجه شما را به خود جلب می کنند. همه درها، لبه ها و قرنیزهای بلندی دارند. از آنجا که افراد با چشم های بسته وارد زندان می شدند این لبه ها را نمی دیدند و پس از برخورد با آنها با سر زمین می خوردند.

این زندان دارای چهار‌بند انفرادی با 86 سلول و دو بند عمومی با 18 سلول بود که بزرگترین شان 30 مترمربع وسعت داشت و 30 زندانی را در خود جای می داد.

ظرفیت کل بازداشتگاه ۲۰۰ زندانی بود؛ اما گاهی تعداد زندانیان به 800 نفر هم می رسید. بر اساس گفته زندانیان گاهی تعداد ساکنان هر سلول آن قدر زیاد می شد که حتا مجبور می شدند ایستاده بخوابند.

5/ اتاق پانسمان

شاید عجیب باشد که در مخوف ترین شکنجه گاه ایران اتاق پانسمان هم وجود داشت! البته تنها کاری که در این اتاق انجام نمی شد پانسمان زخم‌های ایجاد شده بر اثر ضربات شلاق و یا سوختگی بود؛ در واقع اینجا شکنجه گاه دوم محسوب می شد. آنها موقع تعویض پانسمان‌ها از داروهای بی‌حس کننده استفاده نمی کردند و نوعی شکنجه را برای افراد رقم می زدند.

تعویض پانسمان محل مجروح شده عذاب بزرگی به شمار می رفت. آنها باندهای آغشته به خونابه و زخم‌های خشک شده را از روی پوست می کندند و دردی تازه را برای زندانی می آفریدند.

6/ شکنجه گاه ها

اتاق های متعددی برای شکنجه در این زندان وجود داشت که امروزه بیشترشان بازسازی شده اند. آنها روش های متفاوتی برای شکنجه زندانیان زن و مرد داشتند و حتا اتاق هایی را هم برای این کار در نظر گرفته بودند. شکنجه گرهای ساواک از وسایل و روش های متعددی برای شکنجه افراد استفاده می کردند که برخی از آنها ابداع خودشان بود. تا به حال 74 نوع از شکنجه های ساواک با جمع ­بندی اسناد ساواک و اعترافات ساواکی­ ها و اظهارات زندانی ­ها در این موزه ثابت شده اند. یکی از حرفه ای های این کار محمدعلی شعبانی معروف به دکتر حسینی، متخصص شکنجه در ساواک بود. او بی سواد بود؛ اما فردی آموزش دیده در زمینه شکنجه به حساب می آمد.

در اینجا به برخی از مهم ترین آنها اشاره می کنیم:

اتاق فوتبال

اتاق فوتبال یکی از معروف ترین شیوه های شکنجه ساواک بود. در این اتاق ابتدا دست های زندانی را از پشت می بستند و او را در کف زمین قرار می دادند. چند تن از افراد ساواک دور او حلقه می زدند و در حالی که کفش های نوک تیز پوشیده بودند او را مورد اصابت لگدهای شان قرار می دادند؛ گویی زندانی توپ فوتبال است. در بدو ورود زندانی و در اتاق افسر نگهبان با این شکنجه از زندانیان پذیرایی می کردند!

آپولو

آپولو مخوف ترین وسیله شکنجه در این زندان بود که آن را با الهام از آپولوی فضانوردان ساخته بودند. زندانی به شکل فضانورد به این دستگاه بسته می شد و کلاهی آهنی بر سرش قرار می گرفت. شکنجه گرها با کابل به کف پای او می زدند و صدای فریاد زندانی در کلاهی که بر سرش بود می پیچید. شکنجه گر کف پا را به 12 قسمت تقسیم می کرد؛ قسمت انتهایی پا با کابل­ های ضخیم ­تر و قسمت­ های بالای پا با کابل­ های نازک­ تر زده می شد.

کف پا ارتباط مستقیم با مغز دارد پس با ضربه سوم و چهارم زندانی دیگر نمی فهمید که شلاق به کف پایش می خورد بلکه درد آن در مغزش می پیچید؛ انگار کابل به فرق سرش می خورد. در انتها برای آنکه از چرک کردن زخم های ایجاد شده در کف پا جلوگیری کنند و مانع از انتقال زندانی به بیمارستان شهربانی شوند، روی زخم ها را پودر پنی سیلین می ریختند که خود دارای سوزش زیادی بود.

زیر ۸یا اتاق تمشیت

شاید تا به حال صحنه دادن شوک برقی به عنوان شکنجه را در فیلم ها دیده باشید؛ اما اینجا دیگر فیلمی وجود نداشت و زندانیان واقعا با دستگاه شوک در اتاق زیر 8 شکنجه داده می شدند. این محل ابتدای بند 2 قرار دارد.

قفس داغ

قفسی فلزی با 80 سانتی متر ارتفاع و طول و عرض 50 سانتی متر که سقف آن را با ورقه های فلزی می پوشاندند. زندانی را برهنه و با فشار درون این قفس می کردند. سپس قفس با حرارت اجاق گرم می شد و تمام قسمت های بدن زندانی می سوخت. زندانی تلاش می کرد خود را بالا بکشد تا از سوختنش جلوگیری کند؛ در اینجا بود که با زدن ضربه به سقف قفس او را آزار می دادند و یا با سیگار دستش را می سوزاندند. زندانی تا ساعت ها پس از خارج شدن از قفس به صورت مچاله می ماند.

تخت شلاق

دست و پای زندانی را با قفل و زنجیر به بالا و پایین تخت می بستند؛ از آنجا که تخت حالت فنری داشت، بعد از مدتی زندانی حس می کرد مهره های کمرش در حال بازشدن از یکدیگر هستند و در این زمان بود که زدن شلاق به کف پای او شروع می شد. سپس با استفاده از اجاق زیر تخت پشت زندانی را می سوزاندند. معمولا دو نفر کار شلاق دادن را انجام می دادند تا به اصطلاح خودشان فرصت نفس کشیدن را از زندانی بگیرند و نگذارند او با نفس های عمیقش توان خود را بالا ببرد. گاهی هم با فرو کردن پارچه در دهان زندانی صدای او را خفه می کردند.

سوزاندن لب

این نوع شکنجه ریشه در یک عادت قدیمی دارد که طی آن بزرگترها لب بچه ای را که دروغ می گفت با سنجاق می سوزاندند. این شیوه شکنجه در دوره قاجار به کار گرفته شد و زندانیان دوره قاجار آن را تجربه کردند. در زندان این کار با میله آهنی داغ انجام می شد. زندانی از درد از هوش می رفت و لب ها قدری می سوخت که دندان ها پدیدار می شدند.

سایر شکنجه ها

آنچه گفتیم تنها گوشه ای از شکنجه های زندانیان در این زندان بود و می توان ساعت ها در مورد انواع شکنجه ها در این مکان حرف زد. در اینجا به اشاره به برخی از آنها اکتفا می کنیم؛ چرا که برخی از آنها آن قدر زجرآورند که نمی توان توضیح شان داد: 

پخش نوارهای مختلف از صدای زجر کشیدن با صدای بلند در سلول، وادار ساختن زندانی به تقلید صدای حیوانات، کشیدن ناخن ها، فرو کردن سوزن در انگشت، ممانعت از دستشویی رفتن زندانی، بیدار نگه داشتن زندانی برای مدت طولانی، شکنجه های روحی-روانی، عمل منافی عفت، ضرب و شتم، با مشت کوبیدن بر دهان و شکستن دندان‌ها، دوانيدن بر روی برف و يخ با پای زخمی، زدن لگد به زانو و شکم و زير شکم زندانی، بستن به نرده‌های حياط و ديوارها، حبس کردن در يک سلول متعفن و ...

7/ محل ملاقات زندانیان

معمولا فرصتی برای ملاقات با زندانیان این زندان داده نمی شد؛ اما فضایی را برای آن در نظر گرفته بودند. در دو سوی این فضا تورهای حفاظتی قرار دارد. زندانی و خانواده‌اش در دو سوی آن قرار می گرفتند و به گفتگو می پرداختند؛ در حالی که یک نگهبان در میان آنها قرار داشت.

8/ اتاق معرفی پهلوی ها و اسلحه ها

بخشی در این موزه به نمایش تصاویری از خاندان پهلوی و معرفی آنها اختصاص یافته است. در اتاق دیگری هم اسلحه ها، ابزار جاسوسی و برخی ادوات نظامی نگهداری می شود تا بتوانید با آنها آشنا شوید.

در بند چهار این زندان می توانید مروری بر حوادث و تحولات تاریخی در ایران داشته باشید؛ حوادثی که بر تاریخ کشور و جریانات مختلف سیاسی و دولتی تاثیر چشم گیری داشته اند مانند قیام 15 خرداد، کودتای 28 مرداد، هیات موتلفه و...

در یکی از سلول های این بند، مجسمه ای از پزشک احمدی -پزشک شهربانی زمان رضا شاه- را می بینید که قصد دارد با آمپول هوا یک زندانی را بکشد

9/ یادبود و یادگاری های زندانیان

در بخشی از موزه عبرت می توانید یادگاری های زندانیان آن دوران سیاه را هم مشاهده کنید. یکی از جالب ترین آنها گلدان کوچکی است که خانم طاهره سجادی آن را در زندان و با خمیر نان درست کرده است. این گلدان بسیار ظریف و زیباست. گل رز روی کوزه با قرص ­های آسپرین بهداری زندان و بخش های سیاه با دوده بخاری های نفتی روی دیوار سلول­ ها رنگ آمیزی شده است. از این دست یادگاری ها در موزه عبرت فراوان است.

بند سه موزه به چهره‌های ماندگار اختصاص یافته است و در آن می توانید عکس ها و اسامی زندانیان سیاسی زن و مرد قبل از انقلاب فارغ از نوع نگرش و گرایش سیاسی و مذهبی ببینید.

10/ اتاق رییس زندان

اتاق مخصوص رییس کمیته مشترک ضد خرابکاری ساواک نیز در این موزه قابل دیدن است که آن را به شکل همان دوران بازسازی کرده اند.  این اتاق مجهز به تمامی وسایل ارتباطی، تخصصی و ... بوده و امکانات قابل توجهی داشته است. چارت و نقشه‌های عملیاتی را در این محل بررسی می کردند.

11/ سایردیدنی ها

محوطه حیاط با حوضی در میان آن و حمام از بخش های دیگر این زندان هستند. نکته جالب در مورد این فضاها آن بود که تمام شان محلی برای شکنجه بودند. مثلا فاصله‌ حمام رفتن زندانیان را، پرونده و اتهام آنها تعیین می کرد؛ اما حمام رفتن به فاصله زودتر از ۱۵ روز مرسوم نبود و زمان حمام هم نباید بیشتر از 3 دقیقه می شد.

در بخش دیگری از موزه ماشین های ساواک قرار دارند. در این بخش لیموزین هایی را می بینید که متعلق به تیمسار نعمت الله نصیری سومین رییس ساواک و ارتشبد حسین فردوست رییس دفتر ویژه اطلاعات بوده اند. 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ دو شنبه 25 اسفند 1399 ] [ 13:43 ] [ شکوهی ]

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آرشیو مطالب
امکانات وب
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت: